یکی از جمعه ها ، جان خواهد آمد
به درد عشـق ، درمان خواهد آمد
غبـار از خـانـه های دل بگیـریـد
که مهمان عزیزی خواهد آمد.
الهی! بر رخ از خجالت گرد داریم و در دل از حسرت درد داریم و روی از شرم گناه زرد داریم، اگر بر گناه مصرّیم، بر یگانگی مقرّیم.
الهی! در دلهای ما جز تخم محبت مکار و بر جان های ما جز باران رحمت مبار.
الهی! به لطف ما را دستگیر و پای دار که دل در قرب کرم است و جان در انتظار و در پیش حجاب بسیار.
الهی! حجاب ها از راه بردار و ما را به ما مگذار.
برحمتک یا عزیز یا غفّار.